برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوك, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, منهاجي, رسم الخط قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ يکشنبه 20 اسفند 1396 ] [ 19:38 ] [ یاسمین ] [ ] برچسب ها : منهاج فردوسیان حاج فردوسی رهبر معنوی سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی, [ يکشنبه 6 اسفند 1396 ] [ 19:15 ] [ یاسمین ] [ ] مژدهای به: علاقهمندان به تکامل فردی؛ مشتاقان کمال واقعی؛ جویندگان سعادت ابدی؛ سالکان وادی سیر و سلوک؛ تشنگان معارف ناب اسلامی؛ خستگان صحراهای حیرت؛ پیکارکنندگان با نفس امّاره؛ لطمهخوردگان از وساوس شیطان؛ محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛ نرمافزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد. لینک دانلود از سایت: https://goo.gl/kcyckh برچسب ها : منهاج فردوسیان حاج فردوسی رهبر معنوی سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی, [ پنجشنبه 19 بهمن 1396 ] [ 16:07 ] [ یاسمین ] [ ] [ سه شنبه 19 دی 1396 ] [ 20:28 ] [ یاسمین ] [ ] در سال ۱۳۷۵ شمسی، به خدمت مرحوم آیت الله بهجت (ره) رسیده و از ایشان تقاضای برنامهی تربیتی کردم. فرمودند: کتاب «اسرار الصلاه» شهید ثانی را بخوانید. از این که دستورالعملی کامل و جامع برای رسیدن به سرمنزل مقصود از کسی که معروف است «عارف» و «کامل» و «واصل» و … است گرفتهام، بسیار خوشحال شدم. به جستجوی چنین کتابی برآمدم و نسخهای قدیمی از آن را در کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی (ره) یافتم. با اشتیاق تمام، آن را مطالعه کردم ولی هر چه بیشتر میخواندم، بر ناامیدیام از رسیدن به آنچه میخواستم افزوده میشد. پس از مطالعهی کامل که مساوی با ناامیدی کامل بود، به خدمت ایشان رسیده و مراتب اعتراض خود را از راهنمایی ایشان، تقدیم داشتم. بعدها فهمیدم که آن مرحوم، معروف به کلیگویی و دستورالعملهای کلی است. البته مرحوم پهلوانی (ره) میگفت: «آقای بهجت از تربیت، مأیوس است». و شاید به همین دلیل بود که توصیهها و دستورالعملهای برجای مانده از ایشان، بیشتر برای سرگرم کردن و سرکار گذاشتن است تا دستگیری و راهنمایی. رحمت و رضوان الهی بر آن مرد عابد و زاهد باد. دو نمونه از نامههای ایشان که رگههای پررنگی از «کلیگویی» و «یأس از تربیت» در آن است را در ادامه بخوانید. البته اگر جوانان عزیز، چیزی از مطالب را نفهمند، طبیعی است. ایشان علاوه بر «کلیگویی»، عارضهی «سختنویسی» نیز داشت. **************** بسمالله الرحمن الرحیم الحمدلله وحده و الصلاه علی سید الانبیاء، محمد و آله ساده الأوصیاء الطاهرین، و اللعن الدائم علی أعدائهم من الاولین و الآخرین و بعد، مخفی نیست بر اولی الالباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرک است که حرکت احتیاج به او دارد و شناختن ما منه الحرکه، و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن ممکنات، متحرک به سوی مقصد است. فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است و تفاوت منازل آنها در عاقبت به تفاهم مراتب علم آنها است در ابتدا؛ پس اگر محرک را شناختیم و از نظم حرکات، حسن تدبیر و حکمت محرک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه او است. خوشا به حال شناسنده اگر چه بالاترین شهید باشد! و وای به حال ناشناس اگر چه فرعون زمان باشد! در عواقب این حرکات، جاهل میگوید: ای کاش خلق نمیشدم !عالم میگوید: کاش هفتاد مرتبه حرکت به مقصد نمایم و بازگردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم! مبادا از زندگی خودمان پشیمان شده برگردیم. صریحاً میگویم: به طور مثال اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی حیات او محسوب است و نصف دیگر ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع. خداشناس مطیع خدا میشود و سروکار با او دارد و آنچه میداند موافق رضای او است عمل میکند و در آنچه نمیداند توقف مینماید تا بداند و آن به آن استعلام مینماید و عمل مینماید یا توقف مینماید. عملش از روی دلیل و توقفش از روی عدم دلیل. آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح [باشیم بر] اطاعت خدای قادر باشیم و قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوّت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست مگر برای خداییان و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها. حال اگر در این مرحله صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن صفات و احوال بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر مخالفت با محرّک دواعی باطله است که اگر اعتنا به آنها نکنیم کافی است، در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی: «افْضَلَ زادِ الرَّاحِلِ الَیکَ عَزْمُ ارادَهٍ». و الحمد لله اولاً و آخراً، و الصلوه علی محمد و آله الطاهرین، و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. مشهد مقدس چهارشنبه مرداد ماه ۱۳۷۵ هـ.ش مطابق با ربیعالاول ۱۴۱۷ هـ.ش ******************* باسمه تعالی آقایانی که طالب مواعظ هستند از ایشان سؤال میشود: آیا به مواعظی که تا حال شنیدهاید عمل کردهاید یا نه؟ آیا میدانید که هرکس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم میفرماید؟ آیا اگر عمل به معلومات ـ اختیاراً ـ ننماید شایسته است توقع زیادتی معلومات؟ آیا باید دعوت به حق از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنمایید؟ آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم یا آنکه یاد بگیریم؟ آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم: «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا» و از کلام معصوم(ع): «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ یعْلَمْ» و «مَن عَمِلَ بِمَا عَلِمَ، کُفِی مَا لَم یعلَم» روشن نمیشود؟ خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را میدانیم زیر پا نگذاریم و در آنچه نمیدانیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود. نباشیم از آنها که گفتهاند: پی مصلحت مجلس آراستند*** نشستند و گفتند و برخاستند و ما توفیقی الا بالله، توکلت و الیه انیب، و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. مشهد مقدس یکشنبه ۲۱ مرداد ماه ۱۳۷۵ هـ.ش مطابق با ربیعالاول ۱۴۱۷ هـ.ق برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:28 ] [ یاسمین ] [ ] اشکال: در کتاب «اصول استجماع» مطالبی آمده که سندی از قرآن و روایت ندارد. / جواب: آنچه از نقلیات که در کتاب مذکور آمده، همراه با آدرس آن از منابع معتبر شیعی است. و آنچه از عقلیات که آمده، همراه با استدلال عقلی آن میباشد. باید توجه داشت آنچه همراه با استدلال عقلی باشد، نیاز به معرفی گوینده ندارد چون محل تکیهاش که عقل باشد، همراه هر عاقلی هست و هر صاحب شعوری میتواند با توجه به استدلال مذکور در کنار آن مطلب، به درست یا نادرست بودن آن، حکم نماید. پس مطالبی مانند ارکان استجماع یا ارکان تأکید که بر استدلال عقلی و بنای عقلا تکیه دارد، نیاز به آدرس از کتاب خاص یا استناد به آیات و روایات ندارد. برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:28 ] [ یاسمین ] [ ] مقدمه: نوعی از تشیع، در جامعهی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخشهایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، مراعات میشود و بدنهی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعهی امروز را تشکیل میدهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» مینامیم. چون این دیدگاهها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد میکنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» میگوییم که عمدهی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل میگردد، یا به صورت موجی توسط رسانههای جمعی (تلویزیون، رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوهگر میشود. البته باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاهها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است. همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاهها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاهها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده میشود. و نیز باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشمپوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد. در ادامه، نمونههایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسهاش با دیدگاهها و اعمال توصیهشده در «منهاج فردوسیان» را بیان میکنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاهها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمیشود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده میشود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدگاههای تشیع نانوشته در بارهی مردگان و عالم آخرت: ۱. در تشیع نانوشته معتقدند نوشتن وصیتنامه، نحس و بدشگون است. در منهاج فردوسیان معتقدند نوشتن وصیتنامه، ضروری است. ۲. در تشیع نانوشته معتقدند تلقین محتضر، موجب تضعیف روحیهی او و اطرافیانش میشود و ترک میکنند. در منهاج فردوسیان معتقدند تلقین، موجب نجات محتضر از هلاکتها و رهایی او از ترسهای پیشِ رویش میباشد. ۳. در تشیع نانوشته معتقدند قرآن خواندن برای اموات در قبرستان و در کنار قبرشان، با ارزشتر از تلاوت قرآن در خانه یا مسجد است. در منهاج فردوسیان معتقدند برتری تلاوت قرآن برای شادی روح مردگان در قبرستان نسبت به مسجد، ثابتشده نیست. ۴. در تشیع نانوشته معتقدند تلاوت قرآن تا سه روز در کنار قبر مردهی جدید، مایهی نیامدن نکیر و منکر به سراغ آن مرده میشود. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین سفارشی نیامده است و نقشی در سؤال قبر ندارد. ۵. در تشیع نانوشته معتقدند رفتن به مجالس شادی مانند عروسی حتی اگر در حد خواندن خطبهی عقد باشد، تا مدتی بعد از درگذشت مردگان، بیاحترامی به مرده و بازماندگان اوست. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین چیزی به عنوان بیاحترامی به مُرده و بازماندگانش معرفی نشده است. برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:27 ] [ یاسمین ] [ ] منهاج فردوسیان، چه مزایایی بر قرآن کریم دارد؟ / جواب: قرآن کریم، تنها کتاب آسمانیای است که بدون تحریف، در اختیار ماست. به عبارت دیگر، برترین سند و معتبرترین مستند برای رسیدن به کمال و سعادت در روزگار کنونی است. زمانی بر بشر گذشت که صحف ابراهیم (علیهالسلام)، زبور داوود (علیهالسلام)، تورات موسی (علیهالسلام) و انجیل عیسی (علیهالسلام)، برترین کتابهای مقدس آسمانی بودند ولی دست خیانت شیاطین جن و انس، آن کتابها را از مقدس بودن انداخت و با تحریف گسترده، پیام الهی آن را دگرگون ساخت. پس این نکته باید مدّ نظر باشد که معتبرترین و مقدسترین متن موجود، قرآن کریم است. اما وقتی پای مقایسهی تعالیم (دیدگاههای نظری و احکام عملی) آن با برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان میرسد، به چند نکته باید توجه نمود، نکاتی که برتری منهاج فردوسیان برای برنامهی تربیتی بودن بر قرآن کریم را میرساند. ********** نکتهی اول: قرآن کریم، برنامهی مرحلهبندی نیست. به این معنی که نمیتوان از اولین آیات و آغازین سورهها، شروع به عمل نمود و آخرین درجهی سیر بشر را سورههای پایانی و آیات انتهایی قرآن دانست. تمام علمای اسلام (شیعه و عامه) بر این نکته اتفاق نظر دارند که قرآن کریم، مرحلهبندی و طبقهبندی نیست. برخی احکام، در چند آیهی مختلف و چند سورهی مختلف بیان شده است. برخی حکایات، در چند آیه و سورهی مختلف آمده است، حتی قسمتی از یک حکایت،در سورهای و قسمت دیگر آن در سورهی دیگری آمده است. همچنین «دیدگاهها» و «احکام عملی»، در هم آمیخته است و در لابلای حکایت امتهای سابق ذکر شده است. موعظه، انذار (ترساندن) و تبشیر (بشارتدادن) نیز در همین مجموعه و بدون نظم قابل فهم برای ما، بیان شده است. نظم خاص قرآن کریم ـ که برای ما قابل فهم نیست ـ برخی مفسرین را بر آن داشته تا دست به چیدمان دیگری از قرآن کریم بزنند تا قابل فهم باشد. اینان «تفسیر موضوعی» قرآن کریم را ترتیب دادهاند تا با کنار هم آوردن آیات مختلف، بهتر بتوانند به تفسیر آیات، بپردازند. اما برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان، بر طبق نظم قابل فهم برای عقلا، ترتیب یافته است. نخست، تمام مطالب به دیدگاه و عمل تقسیم میشود. یعنی «آنچه باید بدان اعتقاد داشت» و «آنچه باید بدان عمل نمود». سپس «آنچه باید بدان اعتقاد داشت»، به چهار شعبه (پایه، تکمیلی، تجمّلی و استقرائی) و «آنچه باید بدان عمل کرد»، به ده طبقه، تقسیم شده است. ملاک این تقسیمبندی، در کتاب «اصول استجماع منهاج فردوسیان» به تفصیل بیان شده است. ********** نکتهی دوم: آنچه در قرآن کریم بیان شده، تنها بخشی از اعتقادات و احکام اسلام عزیز است که بیشتر، احکام کلی را شامل میشود. ولی برای دانستن تمام احکام اسلام، باید از آموزههای استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و جانشینان برحقّشان نیز استفاده شود. گر چه قرآن کریم، «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» (سورهی نحل، آیهی ۸۹. ترجمه: بیانگر همهچیز) است ولی هر کسی نمیتواند و اجازه ندارد عمق مطالب و بلندای آموزههای آن را درک کند؛ زیرا خود قرآن کریم میفرماید: «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» (سورهی واقعه، آیهی ۷۹. ترجمه: و جز پاکان نمىتوانند به آن دست زنند [دست یابند]) و امیر المؤمنین (علیهالسلام) بعد از ذکر این آیه میفرمایند: «یَعْنِی لَا ینَالُهُ کُلَّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ إِیانَا عَنَى. نَحْنُ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِیراً» (کتاب سلیم بن قیس هلالی، جلد ۲، صفحهی ۸۴۷. ترجمه: یعنی جز پاکان، به همهاش دسترسی نیابند. ما را منظور داشته است. ما آنانی هستیم که خدا، ناپاکی را از ما برد و ما را پاک کرد، پاک کردنی) از سوی دیگر، استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بارها سفارش به مراجعه به قرآن کریم و جانشینانشان، با هم، میکردند. از بارزترینِ این سفارشات، حدیث متواتر است که میفرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کتَابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۲۹۲. ترجمه: من در میان شما، دو امر میگذارم، اگر آندو را بگیرید، هرگز گمراه نشوید؛ کتاب خدای عز و جل و خانوادهام، دودمانم) بدین جهت، سخن دشمن خدا که گفت: «عِندَنا کِتابُ اللهِ حَسبُنا» را مردود میشماریم و چنگ زدن به قرآن کریم برای رسیدن به کمال و سعادت را کافی نمیدانیم. اما برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان، جامع آیات و روایات است؛ یعنی هم اعتقادات و احکام قرآن و هم اعتقادات و احکام عملی عترت طاهرین (علیهمالسلام) را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، منهاج فردوسیان، هم «قرآن» دارد و هم «عترت» ولی قرآن از تفاسیر اهل بیت (علیهمالسلام) خالی است. ********** نکتهی سوم: قرآن کریم، به تصریح خود، دارای «مُحکم و مُتشابه»۶ است؛ میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیک الْکتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُّحْکمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ» (سورهی آل عمران، آیهی ۷. ترجمه: اوست کسى که این کتاب [= قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آیات محکم [= صریح و روشن] است. آنها اساس کتابند و [پارهاى] دیگر متشابهاتند [که تأویلپذیرند] اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنهجویى و طلب تأویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروى مىکنند) که اگر کسی دارای مریضی قلب باشد، به پیروی از متشابهات افتاده و علاوه بر گمراهی، گمراهکننده نیز خواهد شد. اما نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، فقط مجموعهای از محکمات اعتقادی و عملی است و هیچگونه متشابهی در آن نیامده است. بدین سبب، حتی آنان که در ابتدای راه پاکسازی دل از اعتقادات باطل و پاکسازی اعضا از اعمال نادرست هستند، میتوانند به راحتی و بدون هر گونه دغدغه، به فراگیری آن مشغول شوند و ترس گمراهشدن و بیم گمراهکنندهشدن بر آنان نیست. برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:27 ] [ یاسمین ] [ ] [۲۴۰] محکم: «یوْمَ یحْمَی عَلَیهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کنَزْتُمْ لأَنفُسِکمْ فَذُوقُواْ مَا کنتُمْ تَکنِزُون» (سورهی توبه، آیهی ۳۵)ترجمه: «روزی که آن [ثروت]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند:] این است آنچه برای خود اندوختید؛ پس [کیفر] آنچه را میاندوختید بچشید» ******************** [۲۴۱] محکم: «وَالَّذِینَ کسَبُواْ السَّیئَاتِ جَزَاءُ سَیئَهٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ مَّا لَـهُم مِّنَ اللهِ مِنْ عَاصِمٍ کأَنَّمَا أُغْشِیتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِّنَ اللَّیلِ مُظْلِمًا أُوْلَئِک أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (سورهی یونس، آیهی ۲۷) ترجمه: «و کسانی که مرتکب بدیها شدهاند [بدانند که] جزای [هر] بدی مانند آن است و خواری آنان را فرو میگیرد. در مقابل [خشم و عذابِ] خدا هیچ حمایتگری برای ایشان نیست. گویی چهرههایشان با پارهای از شب تار پوشیده شده است. آنان همدم آتشند که در آن جاودانه خواهند بود» ******************** [۲۴۲] محکم: «وَلَوْ أَنَّ لِکلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِی الأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَهَ لَمَّا رَأَوُاْ العَذَابَ وَقُضِی بَینَهُم بِالقِسْطِ وَهُمْ لاَ یظْلَمُونَ» (سورهی یونس، آیهی ۵۴) ترجمه: «و اگر برای هر کسی که ستم کرده است آنچه در زمین است میبود، قطعاً آن را برای [خلاصی و] بازخرید خود [از آتش سوزان جهنم] میداد و چون عذاب را ببینند پشیمانی خود را [از ترس شماتت دیگران،] پنهان دارند». ******************** [۲۴۳] محکم: «فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَـهُم فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ * خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّک إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِّمَا یرِیدُ» (سورهی هود، آیات ۱۰۶ و ۱۰۷) ترجمه: «و اما کسانی که تیرهبخت شدهاند در آتش [سوزان جهنم]، فریاد و نالهای [دلخراش] دارند. [و] تا آسمانها و زمین برجاست، در آن [آتش و عذاب خوارکننده،] ماندگار خواهند بود». ******************** [۲۴۴] محکم: «وَأُوْلَئِک الأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِک أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدون» (سورهی رعد، آیهی ۵) ترجمه: «و در گردنهایشان زنجیرهاست و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود» برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:27 ] [ یاسمین ] [ ] سلسلهی نوربخشیه به او منتهی میشود قاضی در شرح حال او گفته: غوث المتأخرین و سید العارفین سید محمد نور بخش. مولد پدرش در قطیف و مولد جدّش در لحصا و مولد سید محمد در قایق بوده در سنهی ۷۹۵ ق و هفتاد و سه سال عمر کرده و در سنه ی۸۶۹ ق در ولایت نفیس از دار دنیا رفته که از قرای شهریار است. و سید محمد نوربخش مرید خواجه احمد خلانی بود و او مرید سید علی همدانی بود و خواجه اسحاق به موجب خوابی که دیده بود سید محمد را به لقب نوربخش ملقب گردانید و به دست خود، خرقه به او پوشانید و بر مسند ارشاد نشانید و امور خانقاه و جمیع سالکان را به او تفویض کرد. و این مثل را بر ملا گفت که «ما آرد بیختیم و آردبیز آویختیم» و گفت هر که را داعیهی سلوک است به خدمت میر سید محمد نوربخش رجوع نماید که اگر چه به ظاهر مرید ماست و لکن در باطن پیر ماست. پس جمعی از مریدان خواجه اسحاق با او بیعت کردند و نوربخش این آیه را تلاوت کرد (إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً) پس این عبارت بگفت که «سر ببازیم و رو نگردانیم» و نیز این شعر بگفت: غلام آن چنان عشقم که از وی بوی خون آید *** معاذالله که این سودا مرا از سر برون آید پس از خانقاه بیرون آمدند و مریدان گفتند که ما بیعت کردیم، شما چه میکنید؟ سایرین گفتند: ما هم بیعت میکنیم. پس همهی مریدان خواجه اسحاق بیعت کردند مگر سید عبدالله مشهدی و چون امر بیعت انجام گرفت عزم خروج کردند. نوربخش گفت: حالا استعداد این کار چنان که باید و شاید نیست و با پادشاهی مثل شاهرخ که بر ایران و توران و هند و عرب و عجم مسلط است بیاستعداد تمام، مقاومت نمیتوان نمود. او را گفتند: اکنون وقت است و وقت را نباید از دست داد و خروج انبیا را باید متذکر شد. بالجمله در جمعه چهاردهم سنهی ۸۲۶ ق به کوه تیزی که از قلعههای بلاد خلان است رفتند و خلق را دعوت کردند و خلقی بر ایشان جمع آمدند. چون خبر بسید عبدالله مشهدی رسید گفت: درویشان مرتد شدند و بیعت به دست او باطل است. پس حاکم آن دیار که از جانب شاهرخ حکومت داشت از قصه مطلع گردید. لشکر بر سر ایشان کشید. نوربخش و یاران او را گرفته مقید نمودند و به جانب هرات فرستادند و این قصه را به شاهرخ نوشتند. فرمان قتل ایشان را فرستاد و به توسط بعضی نوربخش را مقید نموده به هرات آوردند و بقیه را قبل از دخول به هرات به دیار عدم فرستادند و نوربخش را هیجده روز در حصار مقید نمودند و بعد از آن او را با قیدی که داشت به شیراز فرستادند و از آن جا او را به بهبهان که از نواحی بلاد خوزستان است آوردند. پس والی شیراز ابراهیم سلطان فرمان داد که بند از پای او بردارند و او را رها کنند به هرجا که میخواهد برود. چون او را رها کردند از بهبهان به شوشتر آمد و از آن جا داخل بصره گردید. پس به حلّه آمد و مردم را به سوی خود دعوت نمود و از آنجا به بغداد آمد. پس از آن به جانب کردستان متوجه گردید و خلق بسیار با او بیعت کردند و مدتی سکّه به نام او زدند و خطبه به نام او خواندند. پس از آن جا به گیلان آمد و باز از آن جا به کردستان معاودت نمود و در این وقت، میرزا شاهرخ در آذربایجان بود. چون خبر وصول نوربخش به کردستان به سمع شاهرخ رسید به امرای آن حدود نوشت که هر جا نوربخش و تابعان او را دریابید به جانب اردوی میرزا شاهرخ مقیدا! روانه سازید. پس امرا به حکم سلطان، نوربخش را گرفتند بند در گردن او انداختند و به جانب اردوی میرزا شاهرخ روان کردند. چون به مجلس میر درآمد با او عتاب بسیار کرد و تهدید بسیار نمود و فرمان به حبس او داد. نوربخش از حبس فرار کرده سه شبانه روز در کوههای پر برف به سر برد. عاقبت به خلخال آمد. والی خلخال نوربخش را گرفته به اردوی شاهرخ فرستاد. چون به نزد شاهرخ رسید فرمان داد تا او را در چاهی حبس کردند. پس پنجاه روز در آن چاه بود. بعد از آن بیرون آوردند مقیداً به هرات فرستادند. چون به هرات رسید، شاهرخ او را طلبید و گفت: البته روز جمعه باید بر منبر برآیی و از خلافت تبرا جویی تا جان به سلامت بری. چون روز جمعه رسید، نوربخش با همان قید که او را مقید کرده بودند بر منبر بر آمد و گفت: از این فقیــر سخنــی میگویند و اگر گفتیم و اگر نگفتیم (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین) و فاتحه خواند و از منبر به زیر آمد و در سنهی ۸۴۰ ق بند از پای او برداشتند و او را به تبریز بردند تا والی تبریز او را به روم فرستد و لکن به جانب روم نرفت و به ایران مراجعت کرده و در ولایت هرات از دنیا رفت. حقیر گوید: قاضی با آن همه احتیاط که در شرح حال نوربخش به کار برده و تکفیر معاصرین نوربخش ـ که او را تکفیر کردند ـ ساقط کرده و دعوی نیابت و خلافت و امامت او را ذکر نکرده، مع ذلک از عبارت او واضح است که نوربخش مردم را به بیعت خود دعوت میکرد از این جهت این همه از سلطان عصر خود کشید و خلقی را به کشتن داد. ندانم به کدام قانون خود را نائب و خلیفه میدانست. بالجمله حتماً قانون نوربخش غیر قانون شیعهی اثناعشری بوده! اینهمه از پیش خود نگویم بلکه علامه مجلسی در کتاب «عین الحیاه» در لمعهی دهم در بیان ذکر خدا و یاد حضرت احدیت کردن میفرماید: جمعی هستند که اگر قبایح اعمال ایشان و اعتقادات آنها را ذکر کنیم مناسب مقام نیست مثل سید محمد نوربخش که دعوی کرد که من مهدی صاحب الزمانم و گفت: اتفاق اهل دین بر این است که هرگاه کسی دعوی مهدویت بنماید، شکی در کفر و ارتداد او نیست. پس خرقه و تاجی که به این چنین کسی منتهی بشود مثل این است که به شیطان منتهی شده باشد و حضرات نوربخشیه از سرچشمهی شیطان، اکتساب افاضات مینمایند. (کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه، شیخ ذبیح الله محلاتی) برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 14:27 ] [ یاسمین ] [ ] | | لطفا یک ایمیل معتبر وارد کنید بازيابي رمز عبور آنلاین : بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید هفته گذشته : بازدید ماه گذشته : بازدید سال گذشته : کل بازدید : | |